مقدمه مولف
اين ضعيف ، در مدت عمر خود، داستانهايى از بندگان صالحين
و صاحبان تقوا و يقين ديده و شنيده ام كه هريك از آنها شاهد صدقى است بر الطاف
الهيّه از بروز كرامات و استجابت دعوات و نيل به درجات و سعادات و ديدن آثار توسل
به قرآن مجيد و ائمه طاهرين - صلوات اللّه عليهم اجمعين .
در اين هنگام كه سنين عمرم رو به آخر و از 65 گذشته و
قاصدهاى مرگ يعنى ضعف قوا و هجوم امراض ، مرا به قرب رحيل در جوار رب جليل و
ملاقات اجداد طاهرين و ساير مؤ منين ، بشارت مى دهد، خواستم آنچه از آن داستانها
بخاطر دارم در اين اوراق ثبت كنم به چند غرض :
1-هرچند از عباد صالحين نيستم لكن ايشان را دوست دارم
وآرزومندم كه از آنها بگويم و از آنها بنويسم و از آنها بشنوم و آنها را ببينم -
((گر از ايشان نيستى برگو از ايشان ))
2-چنانچه در حديث رسيده نزد ياد خوبان رحمت خدا نازل مى
شود، اميد است نويسنده و خوانندگان عزيز مشمول اين رحمت (عِنْدَ ذِكْرِ
الصّالِحينَ تَنْزلُ الرَّحْمَةُ)،(سفينة البحار، ج 1 ص 447) باشيم .
3-چون هريك از اين داستانها موجب تقويت ايمان به غيب و
رغبت قلوب به عالم اعلى و توجه به حضرت آفريدگار است ، آنها را ثبت كردم تا
فرزندانم و ساير خوانندگان بهره مند شوند و خصوصا در شدايد و مشكلات ، دچار ياس
نشوند و دل به پروردگار، قوى دارند و بدانند كه دعا و توسل را آثارى است حتمى
چنانچه سعى در تحصيل مراتب تقوا و يقين را مقامات و درجاتى است كه از حد ادراك
بشرى افزون است .
4-شايد پس از من عزيزى از مطالعه آنها با پروردگار خود
آشنا شود و او را ياد كند و حال خوشى نصيبش گردد، خداوند هم به فضل و رحمتش ، اين
روسياه را ياد فرمايد.